مرور روزنامه‌های چهارشنبه ۱۴ تیر
هشدار اعراب و نگرانی سازمان ملل، برداشت بی‌سابقه از منابع آب زیرزمینی، تنور گران‌فروشی اینترنتی نان، خوشامد شانگ‌های به تهران، کابوس سرایت بحران فرانسه به اروپا، ضرر خودروسازان، نارضایتی خریداران، آتش زیر خاکستر مناسبات کارگر و کارفرما، ردیابی موانع صعود بورس و حاشیه‌های پارلمان اقتصادی بخش خصوصی از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۱۳۵۱۵
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۷ 05 July 2023

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز چهارشنبه ۱۴ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شد که پیوستن رسمی جمهوری اسلامی ایران به سازمان همکاری شانگهای، اصلاح طلبان در دوراهی انتخابات و حواشی مناظره میرسلیم با رشیدی کوچی در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

 
 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

 

 

 

سایه تندرو‌ها بر سر اختلافات تهران و غرب 


جلال خوش‌چهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان سایه تندرو‌ها بر سر اختلافات تهران و غرب نوشت: اختلافات ایران و غرب، فراز و فرود دارد، اما به نظر تا آینده نامعلوم به پایان نزدیک نیست. از این‌رو نه می‌توان اخبار توافق‌های پشت پرده را نزدیک به افق روشن تفسیر کرد ونه بروز اختلاف‌های تو در تو را برای وقوع بدترین حالت پیش‌بینی کرد. هر دو سوی ماجرا همچنان گام‌های محتاطانه برمی‌دارند. تازه‌ترین نشانه رفتارمحتاطانه ایران و غرب، اقدام تروئیکای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) در اعلام حفظ تحریم‌های موشکی ایران پس از ۱۸ اکتبر (۲۶مهرماه) پیش‌رو است. براساس توافق برجامی سال ۲۰۱۵ میلادی و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل‌متحد، قرار براین بود که با غروب هشتمین سال توافق، ایران مانعی در توسعه موشک‌های بالستیک خود نداشته باشد؛ به شرط آن‌که موشک‌ها به کلاهک هسته‌ای تجهیز نشوند. تروئیکا براین اساس می‌خواهد پس از ساعت غروب و پایان زمان توافق برجام (۲۶ مهرماه ۱۴۰۲) تحریم‌های مربوط به برنامه توسعه موشکی ایران را همچنان باقی بگذارد. ناظران، این اقدام را نقض برجام و تعهداتی می‌دانند که همه طرف‌های گفتگو کننده با تهران پای آن را امضاء کرده‌اند. اما آیا می‌توان تصمیم تروئیکا و حمایت واشنگتن از آن را اتفاقی به تمامی برای برهم زدن توافق‌های پیشین دانست؟ آیا تروئیکا تصمیم تازه خود را جایگزین فعال سازی «سیستم ماشه» کرده است؟ در این صورت می‌توان چنین تفسیر کرد که به رغم نمایش اقدام تند، غرب همچنان از بستن همه در‌های گفت وگوبا تهران پرهیز دارد. همچنین است نخستین واکنش تهران که جانب احتیاط را در این باره نگه داشته است. «ناصر کنعانی» سخنگوی وزارت امورخارجه هرگونه واکنش تهران را به تصمیم تروئیکای اروپایی به روز موعود که همان ۲۶ مهرماه پیش‌روست واگذار کرده است. به عبارتی تهران سیاست «صبرکن تا روز موعود» را – حداقل تا زمان نگارش این سطور- در دستور کار قرار داده است؛ بنابراین طرف‌ها به رغم بلند کردن صدای انتقاد‌ها و مخالفت‌هایشان علیه یکدیگر، همچنان گام‌های احتیاطی را بر هر اقدام دیگر ترجیح می‌هند؛ نه تروئیکا سراغ فعال سازی سیستم ماشه رفته است و نه تهران مانند گذشته از سطح تعهدات برجامی خود کاسته است. رخداد دیگر که افق تعاملات ایران و غرب و به ویژه تهران و واشنگتن را به عنوان اصلی‌ترین متغیر تأثیرگذار بر هرگونه توافق احتمالی دستخوش خود کرده، کنار رفتن مشکوک «راب مالی» از دور مذاکراتی است که می‌رفت اختلافات و تنش‌ها میان دو طرف را به گونه‌ای سامان دهد. برکناری راب مالی یک اتفاق بزرگ در فرایند تحولاتی است که آینده مذاکرات جاری میان نه تنها تهران و واشنگتن، بلکه ایران و غرب را متأثر از خود خواهد کرد. مخالفان از سرگیری مذاکرات برجامی از لحظه نخست شروع تلاش‌های دولت «جوبایدن» در‌این‌باره، صلاحیت مالی را به عنوان نماینده ویژه دولت ایالات متحده به چالش کشیدند. در نظر مخالفان، به ویژه تندرو‌های امریکایی و دولت اسرائیل، راب مالی به دلیل گرایش‌های سیاسی خود و نگرش او به تحولات خاورمیانه که الزاما در بردارنده همه مطالبات اسرائیل و متحدان خاورمیانه‌ای آمریکا نیست، صلاحیت گفتگو با تهران را ندارد. این احساس و باور هنگامی تشدید شد که اخبار مذاکرات موفق او با «امیر سعید ایروانی» نماینده ایران در سازمان ملل متحد فراگیر شد. ایروانی یکی از توانمند‌های دیپلماسی ایران در دستگاه سیاست خارجی شناخته می‌شود. مذاکرات نیویورک توانست افق روشنی را حداقل در کاهش یا کنترل تنش میان تهران و واشنگتن فراهم کند. اما حالا نوبت مخالفان تند رو گفتگو‌ها بود که به سرعت وارد عمل شوند. آنان سه هدف را از ابتدا دنبال می‌کردند؛ نخست: جایگزینی راب مالی با مذاکره کننده تندرویی مانند «ریچارد نفیو» که پیش از این‌ها مواضع سرسختانه‌تری را علیه تهران داشته است. او نویسنده کتاب «هنر تحریم‌ها» است. جوبایدن او را پیش‌ازاین به عنوان معاون راب مالی منصوب کرده بود. برخی او را معمار تحریم‌های سخت علیه ایران می‌شناسند. دوم: واگذاری پرونده هسته‌ای و مذاکرات با تهران از وزارت امور خارجه با مدیریت «آنتونی بلینکن» به «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی که او نیز مواضعی به مراتب سخت‌تر از وزیر امور خارجه «جوبایدن» دارد. سوم: مفهوم سازی برای «امنیتی» کردن پرونده ایران نزد جامعه جهانی. برکناری راب مالی و انجام مذاکرات میان «علی باقری کنی» با «برت مک گرک» - که او نیز در صف تندرو‌ها شناخته می‌شود - در عمان و بروز اختلاف‌های تازه در مسیر مذاکرات تهران – واشنگتن بر سر شمار زندانیان دو تابعیتی و سطح انعطاف‌های واشنگتن بر سر کاستن از تحریم‌ها، به معنای کشیده شدن خط بر توافق‌های نیویورک می‌تواند باشد. همچنین تصمیم تروئیکای اروپایی برای حفظ تحریم‌های مربوط به برنامه موشکی ایران، گام دیگری است که مخالفان برجام در نشان دادن ماهیت امنیتی پرونده اختلافات تهران و جامعه جهانی برداشته‌اند. این درحالی است که نمایندگان اروپایی گروه ۱+۴ گفتگو‌های تازه‌ای را با باقری کنی در عمان داشتند و این امید می‌رفت که افق‌های تازه‌ای در سپهر اختلافات تهران و غرب ایجاد شود. فراز و فرود اختلافات تهران و غرب همواره زیر سایه سنگین جریان‌های افراطی قرار داشته است. از همین روست که سرانجام آن به پایان نزدیک نمی‌شود؛ اگرچه طرف‌ها محتاطانه گام‌های خود را برمی‌دارند تا هیزم اختلاف‌ها شعله‌ور نشود.

 


سقف قرارداد در فوتبال؟


روزنامه جهان صنعت در یادداشت روز امروز خود نوشت: یکم- آیا فوتبال یک کالا است که شهروندان باید آن را برای ادامه زندگی فیزیکی خریداری کنند تا زنده بمانند؟ پاسخ منفی است. فوتبال یک بازی هیجان‌انگیز است و بیشترین هوادار را در میان دیگر رشته‌های ورزشی به خود اختصاص داده و به همین دلیل یک ورزش پولساز است که گردش مالی در آن بالاست.
دوم- اگر فوتبال کالای اساسی نیست و شهروندان پرشماری هستند که هرگز در ایران به استادیوم نمی‌روند و برای این ورزش هزینه‌ای نمی‌کنند، نهاد‌های مسوول چرا باید درباره این ورزش به ویژه قیمت خرید و فروش بازیکنان نظارت و دخالت داشته باشند؟
سوم- آیا دلیل اصلی دخالت دولت در تعیین قیمت مزد‌های بازیکنان این است که شمار قابل اعتنایی از باشگاه‌های فوتبال در تملک دولت، بنگاه‌های دولت یا خصولتی هستند و دولت می‌خواهد راه را بر افزایش هزینه‌های این باشگاه‌ها ببندد؟ بله همین‌طور است، اما تجربه نشان داده که این رفتار شکست‌خورده و ردشده در سال‌های پیشین راه فساد و رانت را باز کرده و می‌کند.
چهارم- چه باید کرد؟ بهترین کار این است که دولت اجازه دهد بخش خصوصی، فوتبال را با استفاده از تجارب فوتبال کشور‌های کامیاب در این حوزه سازمان دهد. در این صورت سقف قرارداد حذف و رانت و فساد نیز برطرف می‌شود.

 

تطبیق جامعه‌شناسانه اغتشاشات ایران و فرانسه


عبدالله گنجی طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: به‌رغم اینکه در خارج از فرانسه انگیزه‌ای برای برجسته‌سازی اغتشاشات این کشور وجود ندارد شدت و حدت آن به‌گونه‌ای است که در کانون توجه جهانیان قرار گرفت.
به‌رغم اینکه در خارج از فرانسه انگیزه‌ای برای برجسته‌سازی اغتشاشات این کشور وجود ندارد شدت و حدت آن به‌گونه‌ای است که در کانون توجه جهانیان قرار گرفت. در اینجا نمی‌خواهیم به فرانسه و شخص مکرون یادآور شویم که «نزن در کسی را تا نزنند درت را» و حس انتقام به خود بگیریم، بلکه به دور از دوقطبی ما و فرانسه به دور از مداخلات و فضولی‌های غرب در همه جهان، می‌خواهیم پدیده اغتشاشات ۱۴۰۱ در ایران و حال فرانسه را بررسی نماییم و فراتر از آنچه بین ما و فرانسه می‌گذرد به تجربه و دید خود بیفزاییم و، اما بعد.
اشتراکاتی بین اغتشاشات فرانسه و ایران وجود دارد که باید از آن نتیجه بینشی بگیریم.
۱- شروع ماجرا از قتل نوجوان ۱۷ ساله شروع شد که این قتل دو روز هم کتمان شد تا فیلم‌های آن هویدا گردید. در ایران هم بهانه فوت مهسا امینی بود و اگرچه امینی کشته نشده بود، اما به دلیل آنکه رسانه‌های بیگانه بدون هیچ سندی مدعی قتل او توسط پلیس شدند، می‌توان شروع داستان را مشترک دانست. اما اینجا شورش‌ها و فحاشی‌های خشن را در قالب «مهسا بهانه است» توجیه می‌کردیم. آیا می‌توان در فرانسه نیز این شدت خشونت را بهانه دانست و مسئله دیگری را انگیزه استمرار اغتشاش دانست؟ در ایران اپوزیسیون می‌گفت مهسا بهانه است اصل نظام نشانه است، اما در فرانسه که رسانه‌های اپوزیسیون به این شکل ندارند، چه چیزی نشانه بود؟ بدون تردید تبعیض، بی‌عدالتی، حاشیه‌نشینی و تحقیرشدگی را می‌توان عاملی مهم دانست و این فضا در فرانسه‌ای اتفاق می‌افتد که قبله آمال بسیاری از شرقی‌هاست.
۲- نوجوانان محور اساسی این اغتشاشات هستند. این پدیده را در ایران «دهه هشتادی‌ها» معنا کردند. چرا نقطه کانونی در هر دو کشور این سنین هستند؟ آیا اثرات جهانی‌سازی، مرززدایی، فشردگی فضا و فناوری‌های ارتباطی است که باید در دو کشور با دو ماهیت سیاسی و فرهنگی، کنشگر مشترک باشند؟ این پدیده نشان داد که باید ایران را در تصویرسازی از «استثنا» خارج کنیم.
۳- شبکه‌های اجتماعی سازمان‌دهنده زمان و مکان آشوب در فرانسه‌اند که هم ماکرون و هم وزیر دادگستری فرانسه به خانواده‌ها هشدار دادند که اکانت‌های آشوب‌طلب بسته خواهد شد و بالاخره اینترنت و شبکه‌های اجتماعی محدود شد. این هم نشان می‌دهد کاربرد شبکه‌های اجتماعی و بدبینی به نقش‌آفرینی مخرب آن نیز خاص ایران نیست و آسمان ایران و دیگر نقاط جهان و حتی آسمان مدعیان تمدن تفاوت چندانی ندارد.
۴- خشونت در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ ایران و فرانسه شباهت زیادی دارد. هزاران خودرو و ساختمان در فرانسه نابود و صد‌ها مغازه غارت شد. آیا این به کشته‌شدن یک نوجوان مرتبط است؟ بین کشته شدن یک نفر و غارت چه رابطه‌ای وجود دارد؟ باز به تبعیض و فقر و فاصله طبقاتی می‌رسیم که گریبانگیر غرب است، اما نمای بیرونی خود را در حد مدینه فاضله رتوش نموده‌اند و باور کاذبی را برای این سوی جهان مخابره می‌کنند که البته این هنر رسانه‌ای آنهاست.
اما سه تفاوت عمده بین اغتشاشات در ایران و فرانسه وجود دارد؛ اول نقش اپوزیسیون و هجمه رسانه‌ای آنان و غرب، و دوم تلفات انسانی (کشته). گرچه در شورش جلیقه‌زرد‌های فرانسه ۲۲ نفر کشته شدند، اما در حوادث اخیر گزارشی در این‌باره وجود ندارد. برخی معتقدند نبود یا کمبود تلفات انسانی در فرانسه به آموزش‌دیدگی پلیس مرتبط است. آنان حرفه‌ای عمل می‌کنند که دستگیری و مجروحیت زیاد، اما کشته نیست. نمی‌خواهیم بگوییم پلیس ما حرفه ای‌تر از پلیس فرانسه است و شاید هم نباشد، اما حوادث ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ نشان می‌دهد که تلفات انسانی در ایران از عامل مهمی نشئت می‌گیرد و اینجاست که نبود اپوزیسیون در فرانسه و وجود و یارگیری آن در ایران رخ‌نمایی می‌کند. اپوزیسیون وابسته به گروه‌های برانداز در ایران اندک است، اما کافی است یک یا دونفر آموزش دیده و برنامه‌ریز وارد تجمعی شوند و از جهت نوع شعار و مسیر حرکت، جمعیت را منحرف سازند.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار