دماوند مرتفعترین قله منطقه اوراسیاست، قله منحصربهفردی است که آن بالا همیشه برف دارد. تاثیر این قله سفره آب زیرزمینی پرآبش است، مراتع درجه یکش است و ارزش اساطیریاش، آنقدر که طهمورث دیوبند، دیو سفید را آنجا زندانی کرد و آرش کمانگیر از بالای قله، تیر تعیین حدود و صغور ایران را پرتاب کرد که بر درخت گردویی نشست و مرزهای کشور مشخص شد.
اما ما با این کوه چه کردیم؟ هر قلهای از ٤ هزار متر به بالا اثر طبیعی ملی محسوب میشود، منتها از ٤ هزار متر به بالا، کوه سنگی است. آنچه در دامنه این کوه میگذرد، باعث نگرانی ما است چون زیر هزار متر، در دامنه کوه، خاک مرتع است که انواع گیاهان دارویی در آن میروید که انواع و اقسام خسارتها از نظر تعداد احشامی که برای چرا میبرند به آن وارد میشود. از سوی دیگر، با کمال تاسف شاهد این هستیم که برای پوکه (نوعی سنگ معدن) که به سختی سنگ است و به سبکی چوبپنبه و از قدیمالایام برای طاق ساختمانها مصرف میشد، به اندازه ٦ معدن حفاری میشود. این پوکهها را در حال حاضر مردم پای گلدانهایشان میریزند. از ٦ معدن سنگ پوکه در دماوند، یکیاش متعلق به شورای اسلامی شهر رینه است، نزدیکترین شهر به کوه دماوند. کاری که سازمان محیط زیست توانسته انجام دهد این است که از انفجارهای معدنی جلوگیری میکند و حفاری را در حد دستی و لولههای مکانیکی محدود کرده.
من با یک حساب سرانگشتی به نتیجهای رسیدم که انتقال روزی ٥٠٠ کامیون پوکه، باعث میشود ظرف ٢٠٠ سال کوه دماوند با خاک یکسان شود. خیلیها به حرف من خندیدند خیلیها هم گفتند مبالغه میکنید. اما ٢٠٠ سال میشود ٧٣ هزار روز، روزی ٥٠٠ کامیون از اینها را ببرید، ببینید چقدر میشود. نکته دیگر اینکه الان کامیونهای ما ٤٠ مترمکعب از اینها را میبرد، خدا میداند کامیونهای آینده چه حجمی را میتوانند جابهجا کنند. اگر روزی میگفتند که دریاچه ارومیه با ٣٧ میلیارد مترمکعب آب، خشک میشود کسی باورش نمیشد. اما خشک شد. روزی اگر میگفتند هامون خشک میشود باور نمیکردیم اما شد. دماوند هم ابدی نیست و دارد از بین میرود. در واقع داریم دماوند را از دست میدهیم.
نکته دیگر، چرای بیرویه است که باعث میشود این مراتع که در پایین دست کوهسنگی و در شیب قرار گرفتهاند، عاری از خاک شوند. با این اتفاق خاک در معرض فرسایش قرار میگیرد، شسته میشود و زمین قاچ قاچ میشود و حاصلخیزی خاک از دست میرود. مساله بعدی، کوهپیماییهای دسته جمعی است که از شهرهای اطراف راهی قله میشوند. هیچ جای دنیا با یک اثر طبیعی ملی که باستانی و افسانهای هم هست اینطور رفتار نمیکنند که ٥ تا ١٠ هزار نفر را با هم بالا بفرستند. بیشتر این افراد کوهنورد و ورزشکار نیستند، در همان هزار متر اول فرسوده میشوند، مینشینند به نان و هندوانه خوردن. فشار این فرسایش و لگدمال کردن پوشش گیاهی هم در همین هزار تا دو هزار متر اول بیش از بقیه دیده میشود، آنجایی که قرار است مراتع غنی باشد، فرسوده و لگدمال میشود.
زمانی یک کوهنورد انگلیسی با من به قله دماوند آمد و وقتی آلودگیها، زبالهها و کوبیده شدن زمین و فرسایش را دید به من گفت که اگر کوه دماوند با این ابهت و موقعیت، در داخل کشور انگلستان بود، ما خرج مملکتمان را از آن درمیآوردیم. سوءمدیریت در مورد مرتفعترین قله کشور هم دیده میشود، اسفند ماه گذشته رهبری گفته بودند حتی حوزه علمیه را هم نباید در جنگل بسازید، مسوولان استانها با چه جوازی در جاده منتهی به قله، مسجد میسازند و به بهانه آن جادهکشی میکنند. با این تفاسیر فقط میشود گفت جان دماوند در خطر است، در خطر مرگ.