تک به تک سلول های وجود نورانی حضرت روح الله با اعتماد به مردم شکل گرفته بود. اعتمادی که به "باور" ارتقا یافت و هندسه ای شد فراراه کسانی که می خواهند "مردمی" بمانند.
کد خبر: ۱۷۶۱۴۰
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۳ 06 February 2016
باور امام به مردم یکی از چهار باور جریان ساز و انقلاب آفرین امام بود که در کنار ایمان به هدف و ایمان به راه قرار می گرفت و هرسه این ایمان ها ذیل یک ایمان وثیق به حضرت خداوند تعریف می شد و امام چون به خداوند ایمان کامل داشت خود را به خدا سپرده بود و"ان ا... یدافع عن الذین آمنوا..."را چنان باور داشت که به هیچ قدرتی احساس نیاز نمی کرد لذا نه هنگام دستگیری در 15 خرداد 42 نه دیگر فراز و نشیب های انقلاب و نه حتی موقع بازگشت دچار هیجان نمی شد و قرین آرامش بود و پاسخ او در برابر این سوال که چه احساسی دارید یک کلمه بود:هیچ! نه از سر بی اعتنایی بلکه از سر سپردن همه امور به خدا آری امام(ره) مردم را باور داشت، مردم هم امام(ره) را باور کردند و این یعنی؛ انقلاب، یعنی؛ یک انقلاب پیروز.
 
باور امام(ره) به مردم جلوه ای از «لولا حضورالحاضر و قیام الحجه بوجودالناصر و مااخذا... علی العلماء ان لایقاروا علی کظة الظالم و لاسغب المظلوم...» بود که مولا علی(ع) به گاه پذیرش خلافت فرمود.
 
باور مردم به امام(س) نیز زمانی شکل گرفت که از باطل روی برتافتند، باطلی که در قاموس شاه، حکومت را با بیداد و استبداد آمیخته بود و از غرب نیز بر این ملک توفان استعمار می وزید.
 
کاپیتولاسیون، غیرت ملی مردم را زخم می زد و غیرت دینی شان را نیز که آیه خداوندی «لن یجعل ا... للکافرین علی المومنین سبیلا...» مسلمانان را به نفی سلطه فرا می خواند که کافران را، هرگز بر مسلمانان سلطه ای نباید و نشاید، پس آن روز که استعمار، عریان بر این ملک می تاخت و اخم مردم هم- حتی- با شلاق استبداد پاسخ می گرفت، آن روز که مردم ناگزیر بودند تا آنگونه فکر کنند که شاه می خواهد و آن گونه زندگی کنند که او می پسندد، آن روز که «آزادی» را فقط در «آرزو» های مردم می شد جست و در کلام به حسرت برآمده شاعران، آن روز که نه «اعتراض» که نارضایتی هم با «اوین» گره می خورد، آن روز که، مردم را گفتند، یا عضو حزب رستاخیز شوید و یا از «ایران» بروید، آن روز که ساواک میان دانشگاه و زندان، میان حوزه و زندان، میان بازار و زندان، میان کارگاه و زندان و ... خط مستقیم کشیده بود و «خیرخواهان» امروز و فردای ایران و ایرانی را «خرابکار» می خواند و زیر شکنجه می برد، آن روز که ... مردم دریافتند باید کاری بکنند، کاری که بنیان ستم را براندازد و ...
 
راز بقای انقلاب اسلامی چه بود؟!

چنین بود که «سجاده» اعتراض خود را پشت سر امامی گستردند که «نماز» قیام می خواند و می‌خواست ستم را، همه ستم را از گستره این کشور جمع کند، می خواست براساس قاعده فقهی «نفی سبیل» سلطه استعمار را نقطه پایان بگذارد. می خواست مردم را به حقشان که همانا استقلال و آزادی بود برساند.
 
پس، قیام امام، قیام امت را در پی داشت و مردم آمدند، جان ها را به کف گذاشتند و سینه سپر گلوله کردند، تا طاغوت را، بیداد را، استبداد را، استعمار را یک جا در هم بشکنند و انقلابی را فرانگاه تاریخ بگذارند که هم اسلامی بود و هم ملی، انقلابی علیه آن چه ملت «نمی خواست» و تلاش می کرد برای احیای آن چه که «می خواست» و چنین بود که انقلاب پیروز شد و در طول دوران انقلاب و پیروزی همه اقشار ملت پای کار بودند و بسیاری از چهره ها و شخصیت ها نیز هم، اما مردم، بیش از همه امام(ره) را باور داشتند و «سجاده» پشت سر او پهن می کردند و دیگران را نیز چون در کنار امام(ره) بودند، قبول داشتند و حرمت می گذاشتند.
 
این را امروز هم می شود فهمید از میان عکس ها و تصاویر آن روزهای راهپیمایان انقلاب که تصویری که مردم فراوان بالای سر می بردند، عکس نورانی امام(ره) بود.
 
دیگر تصاویر هم ذیل این تصویر بلند معنا می یافتند و ... مردم امام را باور کردند، امام هم تا آخر مردم را باور داشت و این راز ایجاد و بقای انقلاب بود و راز ماندگاری جمهوری اسلامی نیز هم...

غلامرضا بنی اسدی / تابناک رضوی
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار