پروژهٔ منتقدان دستِ سوم دولت کلید خورده است. این جنگِ روانی بر اساس "تحقیر رئیسجمهور" و با هدف عصبانیت و تقبیح او در رسانههای منتسب به آنان و در محافل رسمی و غیررسمی طراحی شده است.
این ایده کاملا از "محمود احمدینژاد" گرتهبرداری شده است و توسط افرادی با تیپی همسان با او (از منظر روانی و رفتاری) اجرایی میشود.
منتقدان اصیل دولت با توجه به شرایط داخلی و خارجی، تضعیف دولت را به ضرر نظام قلمداد میکنند و از طرفی تقویت آن را هم در تضاد با سیاستهای جریانی خویش فرض میگیرند.
لذا انفعال و خلا کنشی و جریانی آنان، فضا را برای منتقدانِ دست سوم مهیا کرده تا پا به میدان بگذارند.
همسان شرایطی که در آغاز دهه هشتاد، آبادگران و شخص احمدینژاد پا به عرصهٔ سیاسی گذاشت و به نام حذف رقیب، به جنگِ با اصولگرایان اصیل رفت.
منتقدانِ دست سوم دولت، غیرخلّاق و آماتور هستند. اینان حتی توان ایدهپردازی نو در جنگِ روانی و پروژهسازی سیاسی را هم ندارند و تن به تقلیدهایِ کور میدهند.
فعالان این جریان توان نویسندگی را نیز ندارند و تنها به بیان مونولوگهای کلیشهای، آن هم در تریبونهایی که مخاطب ثابت دارد، عادت دارند و هیچ مخاطبی بر مخاطبان نمیافزایند
انتخاب کنشگران این جریان، از چند بخش متنوع، صورت گرفته تا شاید سازماندهی آنها به چشم نیاید.
کنشگران وظیفه دارند که در محافل و رسانهها تندترین الفاظ عامیانهٔ تحقیرکننده و متناسب با بخشهای پایین فرهنگی را در دیالوگ با رئیسجمهور یا خطاب به او برگزینند و آن را با چند انتقاد آمیخته کنند تا در این پوشش، جنگِ روانی به چشم نیاید.
این پروژه اگرچه برای تضعیف "حسن روحانی" در ارکان قدرت و جامعه طراحی شده است اما در نهایت نظام جمهوری اسلامی را که دولت رکنی از آن است را از درون تهی میکند.
البته انتخاب زمان کنونی یعنی همزمان با فشار امریکا و اسرائیل، آگاهانه انتخاب شده تا در همین مرحله دولت زمینگیر و توان مقابله داخلی و خارجی از آن گرفته شود .
با سابقه و تجربه رفتاری و بیانی محمود احمدینژاد، بهترین واکنش برابر اینان بیتفاوتیِ مطلق دولت و شخص رئیسجمهور است؛
اما به دلیل تاثیرات امنیتی و مخل منافع ملی و در نهایت تضعیف نظام جمهوری اسلامی و بر خلاف منویات و سیاستهای رهبری عالیه نظام [یعنی حفظ وحدت و تقویت نظام]، باید ریشه این جنگِ روانی توسط وزارت اطلاعات شناسایی شود.
شخص رئیسجمهور مطلوب است که در طی ماموریتی ویژه از وزارت اطلاعات بخواهد که منبع و محفل اینگونه جنگِ روانی را نه به دلیل تضعیف دولت، بلکه آسیب به نظام شناسایی و معرفی کند.
همان کابوسی که در سال ۸۴ ظهور کرد و احمدینژاد رئیسجمهور شد، ممکن است بار دیگر تکرار و "احمدینژادی ثانی" خلق شود.
جنگِ روانی اخیر در صورت موفقیت، اگرچه در ظاهر در مواجهه با دولت و رئیسجمهور طراحی شده اما در واقع، حذف جریان اصیلِ اصولگرایان را در پی خواهد داشت.