سعید حجاریان در یادداشتی به تحلیل وضعیت مشارکت سیاسی مردم در چارچوب گروه بندی های سیاسی پرداخته و ادعا مینماد علیرغم اینکه اصولگرایان در انتخابات 96 شکیت خوردند اما میزان آرای کلی آنها نسبت به سال 76 افزایش داشته است چرا که در 2 خرداد76 اصلاح طلبان با 20 میلیون رای برنده انتخابات شدند اما در سال 96 با 24 میلیون و اصولگرایان در سال 76 با 8 میلیون رای بازنده و در سال 96 با 15 میلیون رای بازنده میدان شدند که حکایت از افزایش 7 میلیونی آرای اصولگرایی و افزایش 4 میلیونی آرای اصلاح طلبان دارد.
او سعی می کند این افزایش آرای اصولگرایی را با زاویه دید سیاسی خود تحلیل کند .
دلیل اول را که به آمار و ارقام روز انتخابات مربوط نميشود؛اینگونه عنوان می نمود. برخي معتقدند جناح راست در هشت سال (۸۴-۹۲) که قوه مجريه را هم در دست داشت، با بستن احزاب و سمنها، اصلاحطلبان را سازمانزدايي کرده و برعکس به نيروهاي خود سازمان داده است .
دومین پاسخ جنبه اقتصادي و جامعهشناختي دارد؛ در ٢٠ سال گذشته، درآمد سرانه کمتر و مردم فقيرتر شدهاند و فقر بهوجودآمده باعث ازبينرفتن طبقه متوسط يا ضعف آن شده و همين امر گرايش مردم به پوپوليسم و يارانه و کارانه را به دنبال داشته است. واقعيت اين است که دستاورد مهم دولت نهم و دهم فقر بود و همين موضوع باعث شد مردم به پوپوليسم روي بياورند و بنابراین آنها در اين انتخابات، رئيسي را چهره معمم احمدينژاد دانسته و با رأي بالا از او استقبال کردهاند.
سومین پاسخ که شايد بتوان آن را شِق دوم پاسخ دوم تلقي کرد، به مقوله روستا و حاشيهنشيني مربوط ميشود. در طول سالهاي پس از انقلاب، اهالي روستا به اين نتيجه رسيدند که براي زندگي صرفا نميتوان به وجود پايگاه سلامت و خط لوله گاز اکتفا کرد و به همين جهت و به دلايل اقليمي که مهمترين آن کمآبي باشد، براي اشتغال نخست جوانان و سپس تمام خانواده روستايي به شهر آمدهاند. در اين فرايند جابهجايي، به دليل ساختارهاي موجود، روستایيان در حاشيه شهرهاي بزرگ ساکن شدهاند و همين امر سبد رأي جناح راست را فربه کرده است.