به گزارش«»، گرد و خاک در خوزستان امان از جنوبی ها بریده است.
روزنامه ابتکار در گزارشی با عنوان«ریزگردها سال هاست زندگی مردم جنوب ایران را مختل کرده اند» با اشاره به اینکه هم نفس شهر را بریدند و هم آب و برق و تلفن را قطع کردند. ریزگردها باز هم برگشته اند؛ نوشت:« بیش از یک دهه است که ریزگردها مهمان ناخوانده ایران شده اند و زندگی مردم 25 استان کشور را به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم تحت تاثیر قرار داده اند. اما در میان این استان ها، مناطقی هستند که بیش از بقیه تحت تاثیرند، آنچنان که زندگیشان با ورود این پدیده مختل می شود. خوزستان یکی از آنهاست. استانی که به دلیل داشتن ذخایر گازی و نفتی باید ثروتمندترین استان ایران باشد اما نیست. دلایل متعددی باعث شده است که خوزستان استان بهره مندی نباشد اما پدیده ریزگردها که رخ می دهد این عدم بهره مندی بیش از پیش خود را نشان می دهد. 13 سال از اولین روزهایی که موضوع ریزگردها در کشور مطرح شد می گذرد. با هجوم هر باره ریزگردها مسئولان به فکر چاره می افتند و با یافتن راهکاری موقتی بحران را برای مدتی کوتاه حل می کنند اما با این پادزهرهای موقتی مسئله اصلی به همان شکل باقی می ماند و این دمل چرکین دوباره از جایی دیگر سرباز می کند. لازم است یکبار برای همیشه از راهکارهای موقتی دست برداریم و راه حلی جدی برای پایان آن پیدا کنیم.»
دعوا بر سر «آشتی ملی»
امروز بر سر آشتی ملی جدال بزرگی میالن اصولگرایان و اصلاح طلبان در جریان بود.
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان«تقلا برای آشتی بدون عذرخواهی » با اشاره به اینکه تجدیدنظرطلبان در غیاب حلقه واسط به چه میاندیشند می نویسد:« روز گذشته نيز روزنامههاي زنجيرهاي تلاش كردند با بهرهبرداري از راهپيمايي 22 بهمن، بحث آشتي ملي را يك بار ديگر برجسته و به عنوان نياز اساسي كشور در آستانه انتخابات دوازدهم رياست جمهوري مطرح كنند كه از آن جمله ميتوان به تيترهاي نخست روزنامههاي شرق، اعتماد، ابتكار، آرمان، شهروند و آفتاب يزد اشاره كرد كه در اقدامي هماهنگ و با وام گرفتن از سخنان رئيسجمهور تلاش كردهاند آزادي سران فتنه و پيشبرد طرح آشتي ملي را به عنوان يك اولويت جامعه جانمايي كنند.
به عنوان نمونه اعتماد تيتر «اجماع، آشتي و انسجام ملي»را انتخاب كرده و در بخشي از اين مطلب از قول رئيسجمهور نوشته: ما در پي ساختن ايراني آزاد، آباد و مستقل هستيم و با پيروي از مقام معظم رهبري در پي اجماع، آشتي و انسجام ملي هستيم.
شرق نيز تيتر يك خود را به همين موضوع اختصاص داده و با درج عبارت «چراغسبز براي ديدار با محصوران» نوشته: ٢٢ بهمن و سالگرد پيروزي انقلاب ماجراي حصر و تلاش مسئولان براي پاياندادن به آن را دوباره در سرخط خبرها قرار داده است.
ماجراي ديدار با محصوران نخست از نشست علي مطهري در دانشگاه فردوسي مشهد سر زبانها افتاد. كمي بعدتر علي مطهري خبر منتشرشده از سوي ايسنا را تصحيح كرد و گفت ديداري با محصوران نداشته اما تلاشها و برنامههايي در راه است تا بتواند با سه شخصيت سياسي در حصر گفتوگو داشته باشد.
حالا فرزند حجتالاسلام مهدي كروبي به «اميد ايرانيان» خبر داده كه مسئولان به درخواست ملاقات علي مطهري با محصوران پاسخ مثبت دادهاند اما هنوز زماني براي آن تعيين نشده است. علي مطهري نيز به ايلنا خبر داده كه «زمان قطعي اين ديدار هنوز نهايي نشده است.»
آشتی بدون پذیرش خطاهای هزینهزا !
سؤال اساسي اين است كه چرا تجدیدنظرطلبان بعد از آن همه هزينهها كه به واسطه هنجارشكني و رفتارهاي خارج از قاعده و قانون انجام دادهاند به فكر آشتي ملي افتادهاند آن هم با شرايطي كه مصطفي تاجزاده عنوان ميكند.
تاجزاده كه تازه دوران محكوميت خود را سپري كرده و از زندان خارج شده است، در اينباره بيان ميكند: «آشتي ملي» يعني احياي همان شعار «همه با هم» ابتداي انقلاب و زنده كردن شعار «ايران براي ايرانيان» عصر اصلاحات، يعني همه نيروها به صحنه بيايند و برخلاف گذشته كه روي اختلافها تأكيد ميشد، با حفظ عقايد روي اشتراكها تأكيد كنند و براي نجات ايران به يكديگر دست همكاري بدهند.
تاجزاده حرف دل محمد خاتمي و ساير فعالان در فتنه 88 را تكرار و تأكيد ميكند كه عذرخواهي كردن بابت هزينههاي دستساز جريان غربگرا در طول سالهاي گذشته معنا و مفهومي ندارد و بحث آشتي ملي منهاي عذرخواهي معنا پيدا ميكند: «ما اگر اهل توبهنامه نوشتن و چنين كارهايي بوديم در سالهاي گذشته كه در زندان بوديم به چنين روشهايي متمسك ميشديم كه خودمان را نجات دهيم و بتوانيم سهمي از حكومت را به خود اختصاص دهيم. آن دوره به اتمام رسيده و كسي چنين مواردي را در دستوركار قرار نميدهد و «آشتي ملي» آنچنان كه آقاي خاتمي هم تأكيد كرده، براي اين است كه آينده ايران را نجات دهيم و سعي كنيم آينده را به نحو بهتري بسازيم.»»
حسین شریعتمداری نیز در یادداشتی در روزنامه کیهان با عنوان« بازچه خوابی دیدهاید؟!»در این باره نوشت:« اصرار عدهای برای به فراموشی سپردن جنایات بزرگی که مرتکب شدهاند و تلاش برای ورود دوباره به ساختار نظام که این روزها در پوشش آشتی ملی مطرح میکنند، با دو انگیزه خاص صورت می گیرد.
این احتمال وجود دارد و احتمالی قوی نیز هست که طرح «آشتی ملی» را با هدف حاشیهسازی و سرگرم کردن مردم به میدان آوردهاند تا از این طریق روی ناکامیهای پیدرپی و وعدههای بر زمین مانده دولت که متأسفانه برخی از اصحاب فتنه در آن نقش موثری داشتهاند، سرپوش بگذارند.جماعت یاد شده در اصرار خود برای «آشتیملی»، توضیح نمیدهند مگر ملت با یکدیگر در قهر و تقابل به سر میبرند که «آشتی ملی» ضرورت پیدا کرده باشد؟پیشنهاد «آشتی ملی» از سوی کسانی مطرح میشود که برخی از آنان مطابق اسناد غیرقابل انکار موجود در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ آشکارا نقش پادوهای مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را برعهده گرفته بودند.سران و اصحاب فتنه، ننگ تحتالحمایه آمریکا و اسرائیل و کشورهای اروپایی و شیوخ دستنشانده عرب بودن را به جان خریدند، آنجا که نتانیاهو آنان را «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران»! نامید.
طرح از روزنامه شهروند
محمدعلی مشفق در یادداشتی در روزنامه آرمان با عنوان« پیشنیازهای آشتی ملی » نوشت:« باید همه جریانات آماده برای گفتوگو درساحتی برابر و در چهارچوب مفاد و اصول قانون اساسی و از همه مهمتر براساس منشور جاویدان قرآن(فَبَشِّر عِبادِ الَّذِینَ یَستَمِعُونَ القَولَ فَیَتَّبِعُونَ اَحسَنَه)گفتوگو را آغاز و با جدلی احسن آن را به پیش ببرند. با شنیدن سخنان مختلف است که انسان امکان انتخاب نیکوترین را خواهد یافت و میتواند مشترکات را بیابد و روی آن به اجماع برسد. آنگاه زمینهها، سازوکارها ومقدمات اولیه آشتی ملی حول محورهای به توافق رسیده واجماع شده فراهم خواهد شد و میتوان پایههای آشتی ملی را بهروی چنین ستونهایی ازتوافق و سازگاری و درک و فهمی مشترک بنا کنیم. ما هنوز حتی در درون هیچ کدام از جریانهای سیاسی ازجمله جریان نیرومند اصلاحطلبی واحزاب اصلاحطلب نتوانستهایم به یک گفتوگوی سازنده که اقناع کننده همه جریانهای اصلاحطلب باشد، دست یابیم و شاهدیم که هرحزبی راه خود را میرود و براین باور است که او درستتر ازدیگر احزاب میاندیشد و یا بعضا احزاب را مطلق کرده و برای دیگر ظرفیتهای اصلاحطلبی که پایگاه نیرومندتری ازاحزاب دارند حقی و جایگاهی قائل نیستند. باید اعتراف کنیم که ما هنوز به مرحله گفتوگوی درون حزبی وحتی گروهی هم نرسیدهایم، تا چه رسد به گفتوگوی ملی و بهتبع آن آشتی ملی که تداوم حیات جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین تا همه جریانات اعم از اصلاحطلب وغیراصلاحطلب این مرحله اساسی و بنیانی را طی نکنیم، البته که مسیر آشتی ملی کماکان ناهموار خواهد ماند.»
روزنامه قانون نیز در گزارشی با عنوان« آشتي ملي آتش به جان دشمن » راهکار ايستادگي در برابر ماجراجوييهاي رييسجمهورآمريكا را واكاوي ميكند و می نویسد:« بهنظر می رسد چنانچه دو محور اساسی را در پیش بگیرد می تواند سیاست های خصمانه ترامپ را خنثی کند؛ نخست، اجرای دقیق و کامل برجام؛ اگر ایران پایبندی به توافق هسته ای را به عنوان یک راهبرد ملی در پیش بگیرد، می تواند به حمایت دیگر کشورهای 1+5 از فعالیت های هسته ای خود امیدوار باشد و همچنان از گشوده شدن جبهه جدید مناقشه برانگیز در عرصه بین المللی خودداری کند. این موضوع از اهمیت بسزایی برخوردار است و به عنوان یک حرکت بازدارند می تواند ماجراجویی های ترامپ را خنثی کند.دوم، رجوع به پشتوانه مردمی؛ همانطور که از این گزارش پیداست در موضوع فرمان اجرایی ترامپ، مردم و شهروندان ایرانی مورد هدف قرار گرفتند و اتحاد و همدلی آنان و مردم دیگر کشورها، حداقل مشروعیت این فرمان را زیر سوال برد. اما در مساله آزمایش موشکی، دولت ایران مورد هجمه قرار گرفت و آنگونه که دیدیم حتی اتحادیه اروپا و انگلیس نیز ، حاضر به حمایت از این حق ایران نشدند. اما اگر دولت ایران برآمده از یک اتحاد و وحدت ملی باشد و اقداماتی را به اجرا بگذارد که قاطبه مردم ایران از آن حمایت میکنند ، آنگاه خنثیکردن توطئه های تلآویو و جنگ طلبان واشنگتن راحتتر خواهد بود. ایران امروز به توسعه و پیشرفت نیاز دارد و شایسته است که با كنار گذاشتن منافع جناحي و تن دادن به منافع ملي و استقبال از طرح «آشتی ملی» به سمت خنثی کردن اقدامات دیوانهوار ترامپ و تلآویو برویم .»
مجید انصاری معاون رئیس جمهور نیز در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان« فرصتها را با رقابت كودكانه هدر ندهيم » نام جدیدی برای واژه آشتی ملی انتخاب کرده است. وی در این یادداشت می نویسد: اين روزها و در هر محفلي بحث آشتي ملي مطرح ميشود؛ كه خود ترجيح را بر آن ميدانم از همبستگي ملي بهجاي اين عنوان استفاده كنم چون معتقدم كه ما دچار قهر ملي نشدهايم تا نيازمند به آشتي ملي باشيم. همبستگي و اتحاد ملي مقولهاي است كه تقويت آن به صورت يك ضرورت در كشور درآمده است. در شرايطي كه ما در آن قرار گرفتهايم، جريانات و سلايق سياسي از هر جبهه و جناحي كه هستند، اصولگرا و اصلاحطلب، مستقل و غيره، با درك درست از موقعيت كشور و تهديداتي كه دشمنان نسبت به ايران داشته و دارند و وضعيت حساسي كه منطقه ما در آن قرار گرفته، بايد بيش از پيش همدلي، همفكري، هماهنگي و همراهي را در ميان خود افزايش دهند. در اين شرايط دشمنان ما بايد از ايران در مسائل كلان ملي صداي واحدي را بشنوند و آن صدا، فرياد يكپارچگي ملت ايران براي دستيابي به آرمانهاي بزرگ و حركت در مسير توسعه و پيشرفت است. البته ما هرگز به دنبال تكصدايي تشريفاتي و دستوري نيستيم بلكه معتقديم جامعه زنده و پويا، جامعهاي است كه در آن چندصدايي و اختلاف نظر و سليقه وجود داشته باشد. ما بايد اختلاف نظر و سليقه را در ميدان گفتوگو و تعامل داشته باشيم. هر مقدار كه بتوانيم يكديگر را نسبت به مسائل اصولي قانع كنيم و با هم يك نظر بشويم، به پيشبرد امور كمك خواهد كرد و اگر در اين بين نظرات مختلف هم وجود داشت، ميشود بدون خصومت، دعوا و تقابل كار را پيش برد. واقعيت اين است كه اگر تعامل را در مسائل ملي جايگزين تقابلهاي مخرب كنيم، شرط عقل، دستور دين و هم از تاكيدات حضرت امام و مقام معظم رهبري بوده است. البته در اين ميان حتما بايد مراقب افراد بداخلاق و تندرو باشيم و بيش از آن در برابر عناصر دشمن، كه حتما سعي خواهند كرد اختلافافكني كنند و جناحها را نسبت به يكديگر بدبين سازند، رفتارهاي خود را كنترل كنيم. بنابراين با مراقبت ميشود به تعبيري آشتي ملي و به نظر بنده تحكيم همبستگي ملي را تحقق بخشيد. اميدواريم كه همه جناحهاي سياسي به ميدان آمده و تلاش كنند كه بيش از پيش اين همبستگي را ايجاد كنند.»
روزنامه قانون در بخش بی قانونی خود نیز در طنزی به موضوع آشتی ملی با عنوان« آشتی ملی قبل از دربی» پرداخته است که در ادامه آن را مشاهده می نمائید:
دربی هشتاد و چهارم تهران با روزهایی مصادف شده که خیلی از نخبگان و رجال درباره «آشتی ملی» صحبت میکنن. بدین مناسبت دو نفر از هوادارای ناراحت استقلال و پرسپولیس رو دعوت کردیم که یک آشتی ملی- باشگاهی تمیزی در اشل کوچک برقرار کنیم.
ویرگول: خب جناب هوادار قرمز، چه پیام و سخنی برای این دوست مون دارید که آبی پوشیده؟
قرمز: والا چه پیامی میتونم داشته باشم برای هوادار تیم چهارم پایتخت که پنج ساله در حسرت...
آبی: شما لطفا درباره حسرت صحبت نکن لُنگی! مجبورم نکن از همین تریبون اون دو ستاره بالای لوگومون رو...
قرمز: لنگی با کی بودی کیسهکش؟ الان زنگ میزنم بچههای جایگاه سی و سه...
ویرگول: آقاااااا آقااااااا! استفاده از این الفاظ خطر محرومیت از نقل و انتقالات دارهها.
قرمز: اینو میترسونی؟ اینا آخرین باری که محروم نبودن، عبدالعلی چنگیزو خریدن. هارهارهار!
آبی: بنده وسایل دندونپزشکی همراهم آوردم. اجازه بدید دهان تون رو معاینه و سرویس کنم.
(اینجا دوباره بحث به مسائل خانوادگی کشیده شد.)
ویرگول: آقایان دلاوران نامآوران! اگه ادامه بدید قطعا کسر امتیاز در انتظارتونهها.
آبی: یاه یاه یاه! اینا که خوراکشون کسر امتیازه! با اون خریدهای هپاتیتیشون!
قرمز: من وسایل طبی نورولوژی تو کیفمه. اجازه بدید شخصا...(دیگه بحثها داشت از دایره فوتبال فراتر میرفت به ژنتیک و اینا میرسید.)
ویرگول: اصلا نخواستیم آقا. امروز ویرگول نداریم. به جاش براتون برنامه ترکیبی با اجرای مشترک پیمان یوسفی و جواد خیابانی و مرتضی حسینی و با گزارش محمد سیانکی پخش میکنیم. بعدشم تکرار قسمتهای اول تا صد و سیام معمای شاه نشون میدیم ، ببینید کیف کنید!
قرمز سرفهکنان: البته یادم رفت بگم. به نام خدا، بنده سوراخ ابن سوراخ ابن سوراخ ابن لُنگی ابن قرمز هستم و همیشه در حسرت یک فینال تو آسیا سوختهام. میکروفن رو میدم به سرور گرانقدرم، آقای آبیِ تاج سر.
آبی: اختیار دارید قربان (خم شد که دست قرمز رو ببوسه ولی قرمز دستش رو کشید) حسرت واقعی در دل بنده است که ای کاش یک اسطوره لژیونر داشتیم. حتي در سطح راپيد وين!
قرمز: حقیر سرا پا آفساید واقعا به شما غبطه میخورم و کم مانده گریبان چاک کنم و اشک حسرت بر دامان بریزم از این سوز دل... (بغض و آه)
آبی: سوز آن است که من دارم بعد از پاس طارمی به مسلمان... (هق هق)/ قرمز: خاکم بر دهان...
حتما باید زور بالاسرتون باشه؟!
دربی
روایتی دردناک از یک واقعیت
روزنامه شهروند در روایتی دردناک از واقعیت شهادت دروغ در دادگاه ها با عنوان« شاهدان دروغین » با شااره به این موضوع که اگر شهادت دروغی اثبات شود، مجازات آن از سه ماه و یک روز تا ۲ سال حبس یا جریمه نقدی ١٥٠ هزارتا یک میلیون و ۲۰۰ هزارتومان است. نوشت:« «فقط شهادت میدهیم، قسم نمیخوریم»، تکیه کلامشان است. بازار شاهدان دروغین ظهر به بعد باز میشود، دکانشان بنبستهای پسوپیش میدان ونک است. یکی دوتا نیستند، اما برای پیدا کردنشان هم باید پرسوجو کرد و از هفتخوان واسطهها گذشت تا قراری بگذارند. همه چیز بینشان رمزی است، فقط اسم کوچکشان را میگویند و رنگ موتور و محل قرار.
برای آنها فرقی نمیکند پرونده دیه باشد یا قتل، انحصار ورثه باشد یا مهریه، پولشان را میگیرند، شهادتشان را میدهند و میروند. آنها سالهاست میدانند چطور بدون قسمخوردن شهادت بدهند. رضا روبهروی مرکز خرید روی موتور مشکی رنگی نشسته و منتظر مشتری است. شماره مهدی را میدهد و میگوید: «سفارش مرا بکنیها بگو موتور مشکیه، شمارهات را داد.» مهدی رئیس گروهی از شهادتفروشان است، چندتایی از موتورسوارهای اطراف میدان برایش کار میکنند.
«قرارمان یک ساعت دیگر جلوی بانک بالای میدان، اگر دیرتر رسیدی هم من تا شب هستم.» مهدی میگوید.
یک ساعت بعد. آفتاب بالای سر میدان ایستاده، از دور که میآید با مغازهدارها خوشوبش میکند، او را میشناسند. اول از همه میپرسد: «خب موضوع پرونده چیه؟» با شنیدن هر جمله از ماجرا سرش را تکان میدهد: «خب... لطفا آرومتر بگو، بقیه نشنوند.» میترسد گیر بیفتد. دنبال کوچهای خلوت است. مسیر را برای رسیدن به بنبست تغییر میدهد. از راهوروش کارش میگوید: «از اول بگم ما قسم نمیخوریم، فقط شهادت میدیم، هر پروندهای هم شاهد و نرخ خودش را دارد، پروندههای ضربوشتم دمدستی و سادهترند. ارزانتر درمیآید.»»
این روزنامه در یادداشتی جداگانه در این باره می نویسد:« همان طور كه يك خبرنگار به راحتي و سادگي هرچه تمامتر ميتواند طي يكي دو روز چندين و چند تن از اين افراد را شناسايي و با آنها قرارهاي صوري براي اداي شهادت دروغ در دادگاه بگذارد و هزينه آن را نيز تعيين كند، براي دستگاههاي نظارتي مثل آب خوردن است كه همه اين افراد را شناسايي و تعداد پروندهها و مواردي را كه شهادت دروغ دادهاند استخراج و همه آنان را به سزاي عمل بسيار زشت و خيانتبارشان برساند، ولي چرا اين كار انجام نميشود، سوالي است كه بايد دستاندرکاران نظارتی به آن پاسخ داد.